سمنبویان غبارِ غم، چو بنشینند بنشانند / پریرویان قرار از دل، چو بستیزند بستانند
به فتراکِ جفا دلها چو بربندند بربندند / ز زلفِ عنبرین جانها چو بگشایند بفشانند
به عمری یک نفَس با ما چون بنشینند برخیزند / نهالِ شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
سرشکِ گوشهگیران را چو دَریابند دُر یابند / رخِ مِهر از سَحرخیزان نگردانند اگر دانند
ز چشمم لعلِ رُمّانی چو میخندند میبارند / ز رُویم رازِ پنهانی چو میبینند میخوانند
دوایِ دردِ عاشق را کسی کاو سهل پندارد / ز فکر، آنان که که در تدبیرِ درمانند درمانند
چو منصور از مراد، آنان که بر، دارند بردارند / بدین درگاه، حافظ را چو میخوانند میرانند
در این حضرت، چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند / که با این درد اگر در بندِ درمانند درمانند
( غزلیّات حافظ )
توضیحات کامل این غزل، که قدرت بیان حافظ را نشان می دهد، در کتاب "شاخ نبات حافظ" نوشته دکتر برزگر خالقی
ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید
برچسب : عمری,نفَس,چون,بنشینند,برخیزند,نهالِ,شوق,خاطر,برخیزند,بنشانند,غزلیّات,حافظ, نویسنده : orezaoa بازدید : 235 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:24