تبارِ اهرمن چیره به یزدانی‌تبار اندر - ملک‌الشعرا بهار

ساخت وبلاگ

روان شد لشکرِ آبان به طرفِ جویبار اندر / نهاده سیمگون‌رایت به کتفِ کوهسار اندر

چو بر بستان کفن پوشید برفِ تندبار اندر / درختِ سرو بر تن کرد رختِ سوگوار اندر

درختان لرز لرزان در میانِ جویبار اندر / به پایِ هر درختی برگ‌ها گشته نثار اندر

به باغ آیند زاغان شامگاهان صد هزار اندر / در افکنده به ابرِ تیره بانگِ غار غار اندر

بدین معنی یکی بنگر به احوالِ دیار اندر / در افتاده به چنگِ دشمنانی دیوسار اندر

تو گوئی مرگ بگشاده به ایرانشهر بار اندر / به جانِ کشور افتاده گروهی گرگ‌وار اندر

دریغا کشورِ ایران بدین احوالِ زار اندر / دریغا آن دلیری‌ها به چندین روزگار اندر

چه شد رستم که هر ساعت به دشتِ کارزار اندر / گرامی جان سپر کردی به پیشِ شهریار اندر؟

ببین زی داریوش آن خسروِ با اقتدار اندر / به نقشِ بیستونش بین و آن والاشعار اندر

به بیم است از دروغی، چون به شهری گرگِ هار اندر / بخواهد کز دروغ ایران بماند بر کنار اندر

کنون گر بیند ایران را بدیت ایّامِ تار اندر / چکد خونابه‌اش از مژّگانِ اشکبار اندر

شده گوئی به ایرانشهر با عزّ و فخار اندر / تبارِ اهرمن چیره به یزدانی‌تبار اندر

ز بی‌برگی در افتاده به حالِ احتضار اندر / جهان‌خواران به گِردِ او چو جوقی لاشخوار اندر

.

( ملک‌الشعرا بهار )


ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 68 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 22:54