کوتاه شده از مسمّط مستزاد ملکالشعرا بهار در زمان جنگ جهانی اول به سال 1294
.
گوییم که کیخسرو ما تاخت به کلدان
گوییم که اِگْزِرسِسِ ما رفت به یونان
گوییم که بهرام درآویخت به خاقان
گر بس بوَد این فخر به ما، وای به ایران
.
گر کوروشِ ما شاهِ جهان بود به من چه؟
گشتاسب سرِ پادشهان بود به من چه؟
ور توسنِ شاپور جَهان بود به من چه؟
جانا تو چه هستی؟ اگر آن بود به من چه؟
.
ای وای دریغا که وطن مرد ندارد
روئینتنی اندرخورِ ناورد ندارد
در خاکِ وطن، خصم، هماورد ندارد
جز دیدۀ گریان و رخِ زرد ندارد
.
امّید که جنبش کند این خونِ کیانی
گیرند ز سر، مردصفت، تازهجوانی
در مُلکنگهداری و در مُلکستانی
دارند بسی بر ورقِ دهر نشانی
.
( ملکالشعرا بهار )
ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 28 اسفند 1401 ساعت: 0:17