پیاله بر کفنم بند تا سحرگهِ حَشر / به می ز دل ببرم هَولِ روزِ رستاخیز - غزلیّات حافظ

ساخت وبلاگ

خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد / که تا ز خالِ تو خاکم شود عبیرآمیز

فرشته عشق نداند که چیست، ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاکِ آدم ریز

پیاله بر کفنم بند تا سحرگهِ حَشر / به می ز دل ببرم هَولِ روزِ رستاخیز

میانِ عاشق و معشوق هیچ حایل نیست / تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز

 

( غزلیّات حافظ )

 

در بیت دوم : عشق : امانتی که به آسمان عرضه شد و ملائکه از قبول آن سر باز زدند، به تعبیر عارفان عشق است که بر دوش آدم قرار داده شد، اشاره به آیۀ 72 سورۀ احزاب – گلابی به خاک آدم ریز : رسمی بوده در قدیم، هنگامی که نوشیدنی‌ای می‌خوردند، چند قطره از آن را به یاد گذشتگان بر خاک می‌ریختند

در بیت سوم : حشر : قیامت – هول : ترس و وحشت – نکتۀ قابل توجه در این بیت، آن است که معمولاً برای نجات دادن مرده از هول و هراس روز قیامت، بر کفن او چیزی مقدّس می‌گذارند و خواجه با زبان طنز و رندانه جام شراب را مقدّس می‌داند و می‌فرماید : پیالۀ شراب را بر کفنم ببند تا وحشت ناشی از صبح قیامت را با نوشیدن می از دل بیرون کنم

در بیت چهارم : حایل : پرده، مانع – حجاب : در لغت به معنی سدّ و مانع است و در اصطلاح عرفانی، مانعی که عاشق را از معشوق بازدارد و یا چیزی که انسان را از حق دور سازد – از میان برخیز : وجود مادّی خود را نابود کن


ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 303 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1396 ساعت: 0:20