الا ای طوطیِ گویایِ اسرار / مبادا خالیات شکّر ز منقار
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید / که خوش نقشی نمودی از خطِ یار
سخن، سربسته گفتی با حریفان / خدا را زاین معمّا پرده بردار
به رویِ ما زن از ساغر گلابی / که خوابآلودهایم ای بختِ بیدار
چه ره بود این که زد در پرده مطرب / که میرقصند با هم مست و هشیار ؟
از آن افیون که ساقی در مَی افکند / حریفان را نه سر مانَد نه دستار
سکندر را نمیبخشند آبی / به زور و زر میسّر نیست این کار
بیا وُ حالِ اهلِ دَرد بشنو / به لفظِ اندک و معنیِّ بسیار
بتِ چینی عدویِ دین و دلهاست / خداوندا، دل و دینم نگهدار
به مستوران مگو اسرارِ مستی / حدیثِ جان مگو با نقشِ دیوار
( غزلیّات حافظ )
در بیت اول : طوطی : پرندهای زیبا و سبز که در عرفان نماد نفس ناطقه است – شکر : از غذاهای مورد علاقۀ طوطی است و در اینجا استعاره از سخنان شیرین و دلپذیر
در بیت سوم : سربسته : کنایه از پوشیده و مخفی و مبهم و بدون شرح و تفصیل – خدا را : بخاطر خدا
در بیت چهارم : ساغر : جام شراب – گلاب : استعاره از شراب خوشبو و معطّر – نکته قابل ذکر در این بیت این است که معمولا به چهرۀ شخص بیهوش و یا به خوابرفته، آب میزنند تا به هوش آید و بیدار گردد و خواجه بیداری خود را در مستی میداند و میفرماید : ای بخت بیدار، از جام شراب قطرهای بر صورت ما بپاش تا از خواب بیدار شویم
در بیت ششم : افیون : قدما گاهی افیون را در می میریختند، در این صورت خاصیّت مستیبخشی به نهایت درجه میرسید. عیّاران به این معجون، بیهوشانه میگفتند – سر : مجازاً عقل و هوش – نه سر ماند نه دستار : کنایه از نهایت مستی و بیخودی
در بیت دهم : مستوران : پرهیزکاران، کسانی که خود را از گناه حفظ میکنند
ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید
برچسب : غزلیّات, نویسنده : orezaoa بازدید : 249 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 21:12