نَطع، پُر از زخمه و رقّاص نه / بحر، پُر از گوهر و غوّاص نه
از درم و دولت و از تاج و تیغ / نیست دریغ ار تو نخواهی دریغ
زآن بُنه چندان که بری، دیگر است / دخلِ وی از خرجِ تو افزونتر است
پای درین ره نِه و رفتار بین / حلقۀ این در زن و گفتار بین
سنگش یاقوت و گیا کیمیاست / گر نشناسی تو، غرامت کراست؟
هر دم ازین باغ بری میرسد / نغزتر از نغزتری میرسد
عقل، شرف جز به معانی نداد / قدر به پیری و جوانی نداد
در کهن انصافِ نُوان کم بوَد / پیرِ هواخواهِ جوان کم بوَد
آن مَهِ نو را که تو دیدی هلال / بدر نهش نام چو گیرد کمال
حوض که دریا شود از آبِ جوی / تا به همان چشم نبینی در اوی
دشمنِ دانا که پیِ جان بوَد / بهتر از آن دوست که نادان بوَد
دل به هنر دِه نه به دعویپرست / صیدِ هنر باش به هرجا که هست
( مخزنالاسرار نظامی )
در بیت اول : نطع : فرش چرمین، گستردنی
در بیت دوم : یعنی هرچه را تو بر خود دریغ نکنی از تو دریغ نمیکنند. در این موقع نظامی جوان بود و شعرای کهنسال نسبت به وی حسادت و دشمنی میورزیدند. لذا نظامی میگوید در این دریا هرچه گوهر بخواهید وجود دارد و تمام نمیشود، پس حسادت و دشمنی چرا؟ خودتان بر خودتان دریغ میکنید.
در بیت پنجم : غرامت : تاوان، پشیمانی – یعنی اگر یاقوت و کیمیا نصیب تو (همان شاعران کهنسال) نمیشود به سبب این است که خودت آنها را تشخیص نمیدهی وگرنه این راه پر از یاقوت و کیمیاست
در بیت نهم و دهم : یعنی هرچه را کوچک دیدهای، چون بزرگ شد، بزرگ بخوان
ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 191 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 0:00