عقل حیران شود از خوشۀ زرّینِ عنب / فهم عاجز شود از حقّۀ یاقوتِ انار - قصاید سعدی

ساخت وبلاگ

که تواند که دهد میوۀ الوان از چوب؟ / یا که داند که برآرد گلِ صدبرگ از خار؟

آدمی‌زاده اگر در طرب آید نه عجب / سرو در باغ به رقص آمده و بید و چنار

ژاله بر لاله فرود آمده نزدیکِ سحر / راست چون عارضِ گل‌بویِ عرق‌کردۀ یار

باد بویِ سمن آورد و گل و نرگس و بید / درِ دکّان به چه رونق بگشاید عطّار

عقل حیران شود از خوشۀ زرّینِ عنب / فهم عاجز شود از حقّۀ یاقوتِ انار

آب در پایِ ترنج و بِه و بادام روان / همچو در زیرِ درختانِ بهشتی انهار

نعمتت بار خدایا ز عدد بیرون است / شکر انعام تو هرگز نکند شکرگزار

فعل‌هایی که ز ما دیدی و نپسندیدی / به خداوندیِ خود پرده بپوش ای ستّار

سعدیا راست‌روان گویِ سعادت بردند / راستی کن که به منزل نرود کج‌رفتار

 

( قصاید سعدی )

 

در بیت اول : الوان : رنگ‌ها

در بیت پنجم : حقه : ظرف کوچکی که در آن جواهر گذارند

ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 248 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 11:13