گریختن بهرام گور از هند به همراه سپینود - شاهنامه فردوسی بزرگ

ساخت وبلاگ

همانطور که در پست قبل بیان شد، بهرام گور به ظاهرِ یک فرستاده و به همراه سی نفر از ایرانیان به هند و نزد شاه آنجا شَنگُل رفته بود و با دختر شنگل، سپینود، نیز ازدواج کرده بود. روزی راز خود را در مورد این که واقعا چه کسی است به سپینود گفته و از او برای فرار کمک و راهی می‌خواهد. سرانجام تصمیم می‌گیرند روزی که شاه به همراه اطرافیانش به شهری دیگر برای شکار و مراسمی می‌رود، آنها به بهانۀ بیمار بودن بهرام گور به آنجا نروند و فرار کنند. پس از اینکه خبر فرار بهرام گور و سپینود و سی ایرانی دیگر به شنگل می‌رسد فورا با تعداد زیادی از لشکریانش به دنبال آنها می‌رود. در گفت و گوی بین آنها :

 

1 (شنگل:) ... ببینی کنون زخمِ ژوپینِ من / چو ناگاه رفتی ز بالینِ من

2 بدو گفت بهرام کای بدنشان / چرا تاختی باره چون بیهشان؟ ...

3 چو من باشم و نامور یار سی / زره‌دار با خنجرِ پارسی

4 پر از خون کنم کشورِ هندوان / نمانم که باشد کسی با روان

5 بدانست شنگل که او راست گفت / دلیری و گُردی نشاید نهفت

 

سپس شنگل از مهربانی‌ها و خوبی‌هایی که با بهرام کرده می‌گوید و بیان می‌کند که در حق من وفا نکردی:

 

6 ز دیده گرامی‌ترت داشتم / به سر بر همی افسرت داشتم ...

7 جفا برگُزیدی به جایِ وفا / وفا را جفا کی پسندی سزا؟ ...

 

سپس بهرام می‌گوید که اگر بدانی من کیستم مرا سرزنش نخواهی کرد و خودش را معرفی می‌کند:

 

8 بدو گفت بهرام چون دانیَم / بداندیش و بدساز چون خوانیَم؟

9 به رفتن نباشد مرا سرزنش / نخوانی مرا بددل و بدکنش

10 شهنشاهِ ایران و توران منم / سپهدار و پشتِ دلیران منم

11 ازین پس سزایِ تو نیکی کنم / سرِ بدسگالت ز تن برکنم

12 به ایران به جایِ پدر دارمت / هم از باژ کشور نیازارمت

13 همان دخترت شمعِ خاور بوَد / سرِ بانوان را چو افسر بوَد

14 ز گفتارِ او ماند شنگل شگفت / ز سر شارۀ هندوی برگرفت

15 بزد اسپ وز پیشِ چندان سپاه / بیامد به پوزش به نزدیکِ شاه

16 شهنشاه را شاد در بر گرفت / وز آن گفته‌ها پوزش اندر گرفت ...

17 دو شاهِ دلارایِ یزدان‌پرست / وفا را بسودند بر دست دست

18 کزین پس دل از راستی نشکنیم / همی بیخِ کژّی ز بُن برکنیم

19 وفادار باشیم تا جاودان / سخن بشنویم از لبِ بخردان

 

( شاهنامه فردوسی بزرگ )

 

در بیت دوم : باره : اسب

در بیت چهارم : با روان : زنده

در بیت یازدهم : معنی مصراع دوم : دشمنت را نابود می‌کنم

در بیت دوازدهم : باژ : خراج

در بیت چهاردهم : شاره : دستار بزرگ

در بیت هفدهم : معنی مصراع دوم : با هم به نشانۀ دوستی دست دادند

ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 208 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 13:18