همانطور که در پست قبل بیان شد، بهرام گور به ظاهرِ یک فرستاده و به همراه سی نفر از ایرانیان به هند و نزد شاه آنجا شَنگُل رفته بود و با دختر شنگل، سپینود، نیز ازدواج کرده بود. روزی راز خود را در مورد این که واقعا چه کسی است به سپینود گفته و از او برای فرار کمک و راهی میخواهد. سرانجام تصمیم میگیرند روزی که شاه به همراه اطرافیانش به شهری دیگر برای شکار و مراسمی میرود، آنها به بهانۀ بیمار بودن بهرام گور به آنجا نروند و فرار کنند. پس از اینکه خبر فرار بهرام گور و سپینود و سی ایرانی دیگر به شنگل میرسد فورا با تعداد زیادی از لشکریانش به دنبال آنها میرود. در گفت و گوی بین آنها :
1 (شنگل:) ... ببینی کنون زخمِ ژوپینِ من / چو ناگاه رفتی ز بالینِ من
2 بدو گفت بهرام کای بدنشان / چرا تاختی باره چون بیهشان؟ ...
3 چو من باشم و نامور یار سی / زرهدار با خنجرِ پارسی
4 پر از خون کنم کشورِ هندوان / نمانم که باشد کسی با روان
5 بدانست شنگل که او راست گفت / دلیری و گُردی نشاید نهفت
سپس شنگل از مهربانیها و خوبیهایی که با بهرام کرده میگوید و بیان میکند که در حق من وفا نکردی:
6 ز دیده گرامیترت داشتم / به سر بر همی افسرت داشتم ...
7 جفا برگُزیدی به جایِ وفا / وفا را جفا کی پسندی سزا؟ ...
سپس بهرام میگوید که اگر بدانی من کیستم مرا سرزنش نخواهی کرد و خودش را معرفی میکند:
8 بدو گفت بهرام چون دانیَم / بداندیش و بدساز چون خوانیَم؟
9 به رفتن نباشد مرا سرزنش / نخوانی مرا بددل و بدکنش
10 شهنشاهِ ایران و توران منم / سپهدار و پشتِ دلیران منم
11 ازین پس سزایِ تو نیکی کنم / سرِ بدسگالت ز تن برکنم
12 به ایران به جایِ پدر دارمت / هم از باژ کشور نیازارمت
13 همان دخترت شمعِ خاور بوَد / سرِ بانوان را چو افسر بوَد
14 ز گفتارِ او ماند شنگل شگفت / ز سر شارۀ هندوی برگرفت
15 بزد اسپ وز پیشِ چندان سپاه / بیامد به پوزش به نزدیکِ شاه
16 شهنشاه را شاد در بر گرفت / وز آن گفتهها پوزش اندر گرفت ...
17 دو شاهِ دلارایِ یزدانپرست / وفا را بسودند بر دست دست
18 کزین پس دل از راستی نشکنیم / همی بیخِ کژّی ز بُن برکنیم
19 وفادار باشیم تا جاودان / سخن بشنویم از لبِ بخردان
( شاهنامه فردوسی بزرگ )
در بیت دوم : باره : اسب
در بیت چهارم : با روان : زنده
در بیت یازدهم : معنی مصراع دوم : دشمنت را نابود میکنم
در بیت دوازدهم : باژ : خراج
در بیت چهاردهم : شاره : دستار بزرگ
در بیت هفدهم : معنی مصراع دوم : با هم به نشانۀ دوستی دست دادند
ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 208 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 13:18