روزِ اوّل رفت دینم در سرِ زلفینِ تو / تا چه خواهد شد در این سَودا سرانجامم هنوز
از خطا گفتم شبی زلفِ تو را مُشکِ خُتَن / میزند هر لحظه تیغی مو بر اندامم هنوز
پرتوِ رویِ تو تا در خلوتم دید آفتاب / میرود چون سایه هر دَم بر در و بامم هنوز
در ازل دادَه است ما را ساقیِ لعلِ لبت / جرعۀ جامی که من مدهوشِ آن جامم هنوز
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرامِ جان / جان به غمهایش سپردم، نیست آرامم هنوز
( غزلیّات حافظ )
در بیت دوم : اشتباه و به معنی شهری از شهرهای ترکستان که در اینجا مراد نیست، با مشک و ختن ایهام تناسب است
در بیت چهارم : ساقی لعل لب : لب سرخ و میگون یار به ساقی تشبیه شده است که با شراب بوسه مستکننده است
ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 247 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1396 ساعت: 0:20