ORezaO

متن مرتبط با «دهلوی» در سایت ORezaO نوشته شده است

خواهم که سخن گویم، آواز برون ناید - امیرخسرو دهلوی

  • تو حالِ دلم پرسی، من در رخِ تو حیران / خواهم که سخن گویم، آواز برون نایدگفتی که شدی رسوا، سهل است، به یک بوسه / بربند دهانم را تا راز برون ناید.( امیرخسرو دهلوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • وعده تا کی؟ نه دگربار جوان خواهم گشت - امیرخسرو دهلوی

  • آخر این عمرِ گرامی‌ست که برمی‌گذرد / وعده تا کی؟ نه دگربار جوان خواهم گشت . ( امیرخسرو دهلوی ), ...ادامه مطلب

  • ز هجران هیچ شربت تلخ‌تر نیست - امیرخسرو دهلوی

  • یکایک تلخیِ دوران چشیدم / ز هجران هیچ شربت تلخ‌تر نیستاسیرِ هجر و نومید از وصالم / شبم تاریک و امّیدِ سحَر نیستهمی‌خواهم که رویت باز بینم / جز اینم در جهان کامِ دگر نیست.( امیرخسرو دهلوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • همراه شو ای دوست که تنها نتوان رفت - امیرخسرو دهلوی

  • بی شاهدِ رعنا به تماشا نتوان رفت / بی سروِ خرامنده به صحرا نتوان رفتصحرا و چمن پهلویِ من هست بسی، لیک / همراه شو ای دوست که تنها نتوان رفتگفتم که ز کویت بروم تا ببرم جان / گفتن بتوان جانِ من، اما نتوان رفت.( امیرخسرو دهلوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کس را چه غم ار رفت دلِ سوختۀ من - امیرخسرو دهلوی

  • کس را چه غم ار رفت دلِ , ...ادامه مطلب

  • هیچکس نبْوَد کاندک غمی او را نبوَد - امیرخسرو دهلوی

  • وقتی اندر سرِ کویی گذری بود مرا / واندر آن کوی، نهانی، نظری بود مراجان به جای است ولی زنده نیَم من، زیرا / مایۀ عمر، به جز جان، دگری بود مراهمه کس را خور و خواب و، منِ بیچاره خراب / ای خوشا وقت که خوابی و خوری بود مراهیچکس نبْوَد کاندک غمی او را نبوَد / لیکن از دولتِ تو بیشتری بود مرا.( امیرخسرو دهلوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بویِ من هست جگرسوز، مبویید مرا - امیرخسرو دهلوی

  • عاشق و مستم و رسواییِ خویشم هوس است / هرچه خواهم که کنم، هیچ مگویید مراخسروم من، گُلی از خونِ دلِ خود رُسته / بویِ من هست جگرسوز، مبویید مرا( امیرخسرو دهلوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها