ORezaO

متن مرتبط با «نکو» در سایت ORezaO نوشته شده است

ترسِ وهمی را نکو بنگر، بفهم - مثنوی مولوی

  • بر زمین گر نیم‌گز راهی بوَد / آدمی، بی‌وهم، آمِن می‌رودبر سرِ دیوارِ عالی گر روی / گر دو گز عرضش بوَد، کژ می‌شویبلکه می‌افتی ز لرزۀ دل به وهم / ترسِ وهمی را نکو بنگر، بفهمفالِ بد رنجور گرداند همی / آدمی را که نبودستش غمی ( مثنوی مولوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دهرنکوهی مکن ای نیکمرد / دهر به جایِ من و تو بد نکرد - مخزن‌الاسرار نظامی

  • 1 پیشتر از ما دگران بوده‌اند / کز طلبِ جاه نیاسوده‌اند2 حاصلِ آن جاه ببین تا چه بود؟ / سود بُد امّا به زیان شد، چه سود؟3 باده تو خوردی گنهِ زهر چیست؟ / جرم تو کردی، خللِ دهر چیست؟4 دهرنکوهی مکن ای نیک, ...ادامه مطلب

  • زمانه پندی آزادوار داد مرا / زمانه را چو نکو بنگری همه پند است - رودکی

  • زمانه پندی آزادوار داد مرا / زمانه را چو نکو بنگری همه پند استبه روزِ نیکِ کسان گفت تا تو غم نخوری / بسا کسا که به روزِ تو آرزومند استزمانه گفت مرا: خشمِ خویش دار نگاه / کرا زبان نه به بند است پای در , ...ادامه مطلب

  • هر آن کو بَرَد نامِ مردم به عار / تو چشم نکوگویی از وی مدار - بوستان سعدی

  • رفیقی که غایب شد ای نیکنام / دو چیز است ازو بر رفیقان حرام یکی آنکه مالش به باطل خورند / دوم آنکه نامش به زشتی برند هر آن کو بَرَد نامِ مردم به عار / تو چشم نکوگویی از وی مدار که اندر قفای تو گوید همان / که پیش تو گفت از پسِ مردمان کسی پیش من در جهان عاقل است / که مشغول خود، وز جهان غافل است   ( بوستان سعدی ) ,بَرَد,نامِ,مردم,نکوگویی,مدار,بوستان,سعدی ...ادامه مطلب

  • رخِ تو در دلم آمد، مراد خواهم یافت / چرا که حالِ نکو در قفایِ فالِ نکوست - غزلیّات حافظ

  • نظیرِ دوست ندیدم، اگرچه از مَه و مِهر / نهادم آینه‌ها در مقابلِ رخِ دوست رخِ تو در دلم آمد، مراد خواهم یافت / چرا که حالِ نکو در قفایِ فالِ نکوست   ( غزلیّات حافظ ),رخ تو در نظرم,رخ تو در دلم آمد,رخ تو در نظر من چنین,عکس رخ تو چو در ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها