ORezaO

متن مرتبط با «راست» در سایت ORezaO نوشته شده است

زهی عشق، زهی عشق که ما راست خدایا - غزلیّات مولوی

  • زهی عشق، زهی عشق که ما راست خدایا / چه نغز است و چه خوب است و چه زیباست خدایازهی ماه، زهی ماه، زهی بادۀ همراه / که جان را و جهان را بیاراست خدایافتادیم، فتادیم بدان‌سان که نخیزیم / ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایانه دامی‌ست، نه زنجیر، همه بسته چراییم؟ / چه بند است؟ چه زنجیر؟ که برپاست خدایاز عکسِ رخِ آن یار در این گلشن و گلزار / به هر سو مَه و خورشید و ثریّاست خدایا.( غزلیّات مولوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ز کژگویی سخن را قدر کم گشت / کسی کو راستگو شد، محتشم گشت - خسرو و شیرین نظامی

  • سخن کآن از سرِ اندیشه ناید / نوشتن را و گفتن را نشایدسخن بسیار داری، اندکی کن / یکی را صد مکن، صد را یکی کنچو آب از اعتدال افزون نهد گام / ز سیرابی به غرق آرد سرانجامسخن کم گوی تا بر کار گیرند / که در, ...ادامه مطلب

  • چو هر کاو راستی در دل پذیرد / جهان گیرد، جهان او را نگیرد - خسرو و شیرین نظامی

  • چو هر کاو راستی در دل پذیرد / جهان گیرد، جهان او را نگیرد ( خسرو و شیرین نظامی ), ...ادامه مطلب

  • آینه چون نقشِ تو بنمود راست / خود شکن، آیینه شکستن خطاست - مخزن‌الاسرار نظامی

  • آینه چون نقشِ تو بنمود راست / خود شکن، آیینه شکستن خطاستراستیِ خویش نهان کس نکرد / در سخنِ راست زیان کس نکردراستی آور که شوی رستگار / راستی از تو، ظفر از کردگارچون به سخن راستی آری به جای / ناصرِ گفتا, ...ادامه مطلب

  • درست و راست کناد این مَثَل، خدای، ورا / اگر ببست یکی در، هزار در بگشاد - رودکی

  • درست و راست کناد این مَثَل، خدای، ورا / اگر ببست یکی در، هزار در بگشادخدایِ عرش، جهان را چنین نهاد نهاد / که گاه مردم شادان و گه بوَد ناشاد ( رودکی ), ...ادامه مطلب

  • هست خمار چشمِ تو، خفته چراست بختِ من؟ / زهرِ غم‌ست خوردِ من، تلخ چراست خوی تو؟ - غزلیّات نظامی

  • نیست گشاده چشمِ من جز به جمالِ رویِ تو / بستۀ غم نشد دلم جز به شکنجِ موی توپیشِ من آی ساعتی، با تو مگر دمی زنم / زانکه به لب رسیده شد جانم از آرزوی توهست خمار چشمِ تو، خفته چراست بختِ من؟ / زهرِ غم‌ست, ...ادامه مطلب

  • کجا به آتشِ دوزخ برند مردمِ راست - قطعات سعدی

  • به راهِ راست توانی رسید در مقصود / تو راست باش که هر دولتی که هست تو راستتو چوبِ راست در آتش دریغ می‌داری / کجا به آتشِ دوزخ برند مردمِ, راست ( قطعات, سعدی ) دریغ داشتن : رد کردن و ابا کردن و نگاه داشتن, ...ادامه مطلب

  • کسی کاو راست با حق آشنایی / نیاید هرگز از وی خودنمایی - گلشن راز

  • به رخشِ علم و چوگانِ عبادت / ز میدان در رُبا گویِ سعادت ...کراماتِ تو اندر حق‌پرستی‌ست / جز این کبر و ریا و عُجب و هستی‌ستز ابلیسِ لعینِ بی‌سعادت / شود صادر هزاران خَرقِ عادتگه از دیوارِت آید گاهی از , ...ادامه مطلب

  • راست چون سوسن و گُل از اثرِ صحبتِ پاک / بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود - غزلیّات حافظ

  • یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود / دیده را روشنی از خاکِ درت حاصل بود راست چون سوسن و گُل از اثرِ صحبتِ پاک / بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود دل چو از پیرِ خِرد، نَقلِ معانی می‌کرد / عشق می‌گفت به شرح، آنچه بر او مشکل بود در دلم بود که بی‌دوست نباشم هرگز / چه توان کرد که سعیِ من و دل باطل بود بس بگشتم که بپرسم سببِ دردِ فراق / مُفتیِ عقل در این مسئله لایعقل بود   ( غزلیّات حافظ )   این غز,راست,سوسن,اثرِ,صحبتِ,زبان,آنچه,غزلیّات,حافظ ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها