ORezaO

متن مرتبط با «دلِ» در سایت ORezaO نوشته شده است

کس را چه غم ار رفت دلِ سوختۀ من - امیرخسرو دهلوی

  • کس را چه غم ار رفت دلِ , ...ادامه مطلب

  • آن دلِ کژ می‌نماید در زبان - مثنوی مولوی

  • بویِ کبر و بویِ حرص و بویِ آز / در سخن گفتن بیاید چون پیازگر خوری سوگند من کی خورده‌ام / از پیاز و سیر تقوی کرده‌امآن دَمِ سوگند غمّازی کند / بر دماغِ همنشینان برزندپس دعاها رد شود از بویِ آن / آن دلِ کژ می‌نماید در زبانگر حدیثت کژ بوَد معنیت راست / آن کژیِّ لفظ مقبولِ خداست ( مثنوی مولوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روزگار آشفته‌تر، یا زلفِ تو، یا کارِ من؟ / ذرّه کمتر، یا دهانت، یا دلِ غم‌خوارِ من؟ - غزلیّات نظامی

  • روزگار آشفته‌تر، یا زلفِ تو، یا کارِ من؟ / ذرّه کمتر، یا دهانت، یا دلِ غم‌خوارِ من؟شب سیه‌تر، یا دلت، یا حالِ من، یا خالِ تو؟ / شهد خوش‌تر، یا لبت، یا لفظِ شکّربارِ من؟نظمِ پروین خوب‌تر، یا دُر و یا د, ...ادامه مطلب

  • صحرایِ دلِ خود را آبی ز جگر دادم / امروز در آن صحرا سلطان به شکار آمد - غزلیّات نظامی

  • ساقی، منشین فارغ، می ده، که بهار آمد / بخت از سرِ بی‌کاری هم بر سرِ کار آمدصحرایِ, دلِ خود را آبی ز جگر دادم / امروز, در آن صحرا سلطان, به شکار آمدهم خاطر و هم سینه شوریده بُد و اکنون / در خاطرم آسایش، د, ...ادامه مطلب

  • همیشه صاحبِ این منزلِ مبارک را / تنِ درست و دلِ شاد باد و بختِ جوان - قصاید سعدی

  • همیشه صاحبِ این منزلِ مبارک را / تنِ درست و دلِ شاد باد و بختِ جواندو چیز حاصلِ عمر است: نامِ نیک و ثواب / وزین دو درگذری، کلّ من علیها فانپس اعتماد مکن بر دوامِ دولت و عمر / که دولتی دگرت در پی است ج, ...ادامه مطلب

  • گفتم آه از دلِ دیوانۀ حافظ بی‌تو / زیرِ لب، خنده‌زنان گفت که دیوانۀ کیست ؟ - غزلیّات حافظ

  • یارب این شمعِ دل‌افروز ز کاشانۀ کیست ؟ / جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانۀ کیست ؟ دولتِ صحبتِ آن شمعِ سعادت‌پرتو / بازپرسید خدا را که به پروانۀ کیست ؟ یارب آن شاه‌وشِ ماه‌رخِ زُهره‌جَبین / دُرِّ یکتایِ که وُ گوهرِ یک دانۀ کیست ؟ گفتم آه از دلِ دیوانۀ حافظ بی‌تو / زیرِ لب، خنده‌زنان گفت که دیوانۀ کیست ؟   ( غزلیّات حافظ ),گفتم آهی کنم از دست غمت ...ادامه مطلب

  • دلبرم عزمِ سفر کرد، خدا را یاران / چه کنم با دلِ مجروح که مرهم با اوست - غزلیّات حافظ

  • خالِ مُشکین که بدان عارضِ گندم‌گون است / سرِّ آن دانه که شد رهزنِ آدم، با اوست دلبرم عزمِ سفر کرد، خدا را یاران / چه کنم با دلِ مجروح که مرهم با اوست با که این نکته توان گفت، که آن سنگین‌دل / کُشت ما را وُ دَمِ عیسیِ مریم با اوست   ( غزلیّات حافظ ),دلبرم عزم سفر کرد ...ادامه مطلب

  • روزگاری است که سَودایِ بتان، دینِ من است / غمِ این کار، نشاطِ دلِ غمگینِ من است - غزلیّات حافظ

  • روزگاری است که سَودایِ بتان، دینِ من است / غمِ این کار، نشاطِ دلِ غمگینِ من است یارِ من باش، که زیبِ فلک و زینتِ دهر / از مَهِ رویِ تو و اشکِ چو پروینِ من است تا مرا عشقِ تو تعلیمِ سخن گفتن کرد / خَلق را وِردِ زبان، مِدحت و تحسینِ من است   ( غزلیّات حافظ ),روزگاری است که سودای بتان,روزگاری است که ما را نگران می داری,روزگاری است که ما را نگران,روزگاری است که سودازده روی توام,روزگاری است که شیطان فریاد میزند,روزگاری است که سودای,روزگار است که عزت دهد,روزگار است آن که ...ادامه مطلب

  • آنکه ناوک بر دلِ من زیرچشمی می‌زند / قوتِ جانِ حافظش در خندۀ زیرِ لب است - غزلیّات حافظ

  • آنکه ناوک بر دلِ من زیرچشمی می‌زند / قوتِ جانِ حافظش در خندۀ زیرِ لب است   ( غزلیّات حافظ ), ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها