من تحفه جان میآورم بهرِ نثارِ مقدمش / وآن جانِ شیرین از جفا ما را به جان میآوردبگذشتی و بگذاشتی ما را و هیچ انگاشتی / جانا ز خشم و آشتی بگذر که این هم بگذرد ( خواجوی کرمانی ) بخوانید, ...ادامه مطلب
ای صبا، نَکهتی از خاکِ رهِ یار بیار / ببَر اندوه دل و، مژدۀ دلدار بیار نکتۀ روحفزا از دهنِ دوست بگو / نامۀ خوشخبر از عالَمِ اسرار بیار خامی و سادهدلی شیوۀ جانبازان نیست / خبری از برِ آن دلبرِ عیّار بیار شُکرِ آن را که تو در عشرتی ای مرغِ چمن / به اسیرانِ قفس مژدۀ گلزار بیار کامِ جان، تلخ شد از صبر که کردم بیدوست / عشوهای زآن لب شیرینِ شِکربار بیار روزگاری است که دل، چهرۀ مقصود ندید / ساقیا، آن قَدَحِ آینه کردار بیار دلقِ حافظ به چه ارزد ؟ به میاش رنگین کن / وآنگهش مست و خراب از سرِ بازار بیار ( غزلیّات حافظ ) در بیت اول : نکهت : بوی خوش در بیت پنجم : صبر : شکیبایی، داروی تلخ زردرنگی است که از ریشۀ گیاهی به همین نام (صبر) گرفته میشود – عشوه : ناز و غمزه و دلربایی، عدم اتفات معشوق ا,غزلیّات ...ادامه مطلب