ORezaO

متن مرتبط با «غمی» در سایت ORezaO نوشته شده است

هیچکس نبْوَد کاندک غمی او را نبوَد - امیرخسرو دهلوی

  • وقتی اندر سرِ کویی گذری بود مرا / واندر آن کوی، نهانی، نظری بود مراجان به جای است ولی زنده نیَم من، زیرا / مایۀ عمر، به جز جان، دگری بود مراهمه کس را خور و خواب و، منِ بیچاره خراب / ای خوشا وقت که خوابی و خوری بود مراهیچکس نبْوَد کاندک غمی او را نبوَد / لیکن از دولتِ تو بیشتری بود مرا.( امیرخسرو دهلوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هرجا که غمی بینی، خواهی ز برای من / هرجا که دلی بینم، خواهم ز برای تو - غزلیّات نظامی

  • چون غنچه دلی دارم، پرخون ز جفایِ تو / عمرم به کران آمد در عهد و وفای توهرجا که غمی بینی، خواهی ز برای من / هرجا که دلی بینم، خواهم ز برای توصد جامه قبا کردم در آرزوی وصلت / در بر کشمت آخر، یک دم چو قب, ...ادامه مطلب

  • غمی که چون سپهِ زنگ، مُلکِ دل بگرفت / ز خیلِ شادی رُومِ رُخت، زداید باز - غزلیّات حافظ

  • غمی که چون سپهِ زنگ، مُلکِ دل بگرفت / ز خیلِ شادی رُومِ رُخت، زداید باز بدآن مَثل که شب آبستن است، روز از تو / ستاره می‌شمرم، تا که شب چه زاید باز ؟   ( غزلیّات حافظ )   در بیت اول : زنگ : ولایت زنگیان، حبشه و زنگبار که سیاه‌پوستند و در تداول شاعران مقابل روم که سفیدپوستند، قرار دارد – روم رخ : رخ از جهت سفیدی، به رومیان مانند شده است – خواجه در این بیت غم را که در دل سبب تیرگی می‌شود، به سپاه زنگیان و شادی را که سبب روشنی دل می‌گردد، به خیل روم مانند کرده است – خیل : دسته و گروه، سپاه در بیت دوم : ستاره : استعاره از اشک و ستاره شمردن، کنایه از اشک ریختن – از تو : از دست تو، به سبب دوری تو – معنی بیت : بنا بر این مثل که شب آبستن حوادث است، روزها به سبب دوری تو ای یار، اشک می‌ریزم و منتظر می‌مانم، تا ببینم که شب چه حادثه‌ای برایم پیش می‌آورد و آیا به وصال تو خواهم رسید ؟ , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها