ز صد رفیق، یکی مهربان فتد، هشدار / که ترکِ صحبتِ یارانِ مهربان نکنیبه دوستانِ فراوان کجا رسی که تو باز / ادایِ حقِّ یکی را به سالیان نکنیاگر به دستِ تو دشمن ز پا فتاد ای دوست / مباش غرّه که خود عمرِ جاودان نکنی.( ملکالشعرا بهار ) بخوانید, ...ادامه مطلب
مَیَلفَنج دشمن، که دشمن یکی / فزون است و، دوست ار هزار، اندکی ( رودکی ) الفنجیدن : گرد کردن و اندوختن – معنی بیت : دشمن برای خود جمع نکن که دشمن اگر یکی هم باشد زیاد است در حالی که دوست اگر هزار هم با, ...ادامه مطلب
درست و راست کناد این مَثَل، خدای، ورا / اگر ببست یکی در، هزار در بگشادخدایِ عرش، جهان را چنین نهاد نهاد / که گاه مردم شادان و گه بوَد ناشاد ( رودکی ), ...ادامه مطلب
مبادا که گستاخ باشی به دهر / که از پایزهرش فزون است زهرمسا ایچ با آز و با کینه دست / ز منزل مکن جایگاهِ نشستسرایِ سپنج است با راه و رو / تو گردی کهن، دیگر آرند نویکی اندر آید، دگر بگذرد / زمانی به من, ...ادامه مطلب
دارم از زلفِ سیاهش گِله چندان که مپرس / که چنان زو شدهام بیسر و سامان که مپرس کس به امّیدِ وفا ترکِ دل و دین مکناد / که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست / زحمتی میکشم از مردم نادان که مپرس زاهد از ما به سلامت بگُذر، کاین میِ لعل / دل و دین میبَرد از دست، بدآنسان که مپرس گفتمش زلف به خونِ که شکستی؟ گفتا : / حافظ این قصّه دراز است، به قرآن که مپرس ( غزلیّات حافظ ) در بیت دوم : معنی مصراع اول : خدا کند که هرگز کسی به امید وفاداری معشوق عاشق او نگردد در بیت پنجم : زلف شکستن : پیچ و تاب دادن و آراستن زلف – معنی مصراع اول : به معشوق گفتم: زلفت را برای ریختن خون کدام عاشق بینوا تابدار و آراسته کردهای , ...ادامه مطلب
بگفتیم در باب احسان بسی / ولیکن نه شرط است با هرکسی برانداز بیخی که خار آورد / درختی بپرور که بار آورد کسی را بده پایۀ مهتران / که بر کهتران سر ندارد گران مبخشای بر هر کجا ظالمیست / که رحمت برو، جور بر عالمیست جهانسوز را کشته بهتر چراغ / یکی به در آتش که خلقی به داغ هر آن کس که بر دزد رحمت کند / به بازوی خود کاروان میزند جفاپیشگان را بده سر به باد / ستم بر ستمپیشه، عدل است و داد کسی با بدان نیکویی چون کند ؟ / بدان را تحمّل، بد افزون کند چه نیکو زده است این مَثَل پیرِ دِه / ستورِ لگدزن، گرانبار به نی نیزه در حلقۀ کارزار / بهقیمتتر از نیشکر صدهزار نه هرکس سزاوار باشد به مال / یکی مال خوا,هرکس,سزاوار,باشد,مال,یکی,مال,خواهد،,یکی,گوشمال,بوستان,سعدی ...ادامه مطلب