ORezaO

متن مرتبط با «چونی» در سایت ORezaO نوشته شده است

چون ز چشمه آمدی، چونی تو خشک؟ - مثنوی مولوی

  • گفت روبَه این حکایت را بِهِل / دست‌ها بر کسب زن، جهدُالمُقِلنقل کُن زاینجا به سویِ مَرغزار / می‌چر آنجا سبزه گردِ جویبارمَرغزاری سبز مانندِ جنان / سبزه رُسته اندر آنجا تا میانهر طرف در وی یکی چشمه روان / اندر او حیوان مرفّه در اماناز خری او را نمی‌گفت ای لعین / تو از آنجایی، چرا زاری چنین؟کو نشاط و فربهی و فرِّ تو / چیست این لاغر تنِ مضطرِّ توچون ز چشمه آمدی، چونی تو خشک؟ / ور تو نافِ آهویی، کو بویِ مُشک؟آن یکی پرسید اشتر را که هی / از کجا می‌آیی ای اقبال‌پی؟گفت از حمّامِ گرمِ کویِ تو / گفت خود پیداست در زانویِ تو.( مثنوی مولوی ).در بیت اول : جهدُالمُقِل : کوشش به اندازۀ توان بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از دستِ فراقِ تو کسی زنده نمانده‌ست / پس باز چه پرسی تو که چونی و کجایی؟ - غزلیّات نظامی

  • ای رفته گدایانِ تو را دعویِ شاهی / وی آمده شاهان به درت بهرِ گداییاز دستِ فراقِ تو کسی زنده نمانده‌ست / پس باز چه پرسی تو که چونی و کجایی؟ ( غزلیّات نظامی ), ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها