ORezaO

متن مرتبط با «هرگز نمیرد آنکه دلش» در سایت ORezaO نوشته شده است

نیکبخت آن کسی که داد و بخورد / شوربخت آنکه او نخورد و نداد - رودکی

  • شاد زی با سیاه‌چشمان، شاد / که جهان نیست جز فسانه و بادزآمده شادمان بباید بود / وز گذشته نکرد باید یادنیکبخت آن کسی که داد و بخورد / شوربخت آنکه او نخورد و ندادباد و ابر است این جهانِ فسوس / باده پیش , ...ادامه مطلب

  • کبوتر دانه خواهد هرگز از مور؟ - مثنویّات سعدی

  • حرامش باد بدعهدِ بداندیش / شکم پر کردن از پهلویِ درویششکم پر زهرِ مارش باد و کژدم / که راحت خواهد اندر رنجِ مردمروا دارد کسی با ناتوان زور؟ / کبوتر دانه خواهد هرگز از مور؟اگر عنقا ز بی‌برگی بمیرد / شک, ...ادامه مطلب

  • تیرِ مژه همی کشد، می‌کشد و نمی‌زند / طرفه‌تر آنکه بر دلم نازده کار می‌کند - غزلیّات نظامی

  • باز به چشمِ آهوان شیر شکار می‌کند / شیردلانِ عشق را با غم یار می‌کندتیرِ مژه همی کشد، می‌کشد و نمی‌زند / طرفه‌تر آنکه بر دلم نازده, کار می‌کندچون که وفا طلب کنم از دلِ آهنینِ او / بر منِ آبگینه‌دل، سنگ, ...ادامه مطلب

  • نه مرد است آنکه در وی مردمی نیست - قطعات سعدی

  • اگر خود بردَرَد پیشانیِ پیل / نه مرد است آنکه در وی مردمی, نیستبنی‌آدم سرشت از خاک دارد / اگر خاکی نباشد آدمی نیست ( قطعات, سعدی ), ...ادامه مطلب

  • نه چشمِ طامع از دنیا شود سیر / نه هرگز چاه پر گردد به شبنم - قصاید سعدی

  • بسی صورت بگردیده‌ست عالم / وزین صورت بگردد عاقبت همعمارت با سرای دیگر انداز / که دنیا را اساسی نیست محکممثالِ عمر، سربرکرده شمعی‌ست / که کوته باز می‌باشد دمادمو یا برفِ گدازان بر سرِ کوه / کزو هر لحظه, ...ادامه مطلب

  • کسی کاو راست با حق آشنایی / نیاید هرگز از وی خودنمایی - گلشن راز

  • به رخشِ علم و چوگانِ عبادت / ز میدان در رُبا گویِ سعادت ...کراماتِ تو اندر حق‌پرستی‌ست / جز این کبر و ریا و عُجب و هستی‌ستز ابلیسِ لعینِ بی‌سعادت / شود صادر هزاران خَرقِ عادتگه از دیوارِت آید گاهی از , ...ادامه مطلب

  • رندِ عالَم‌سوز را با مصلحت‌بینی چه کار ؟ / کارِ مُلک است آنکه تدبیر و تأمّل بایدش - غزلیّات حافظ

  • باغبان گر پنج روزی صحبتِ گُل بایدش / بر جفایِ خارِ هجران، صبرِ بلبل بایدشای دل اندر بندِ زلفش از پریشانی منال / مرغِ زیرک چون به دام افتد، تحمّل بایدش رندِ عالَم‌سوز را با مصلحت‌بینی چه کار ؟ / کارِ مُلک است آنکه تدبیر و تأمّل بایدش تکیه بر تقویّ و دانش در طریقت، کافری است / راهرو گر صد هنر دارد توکّل بایدش ساقیا، در گردشِ ساغر تعلّل تا به چند ؟ / دَور، چون با عاشقان افتد، تسلسل بایدش کیست حافظ تا ننوشد باده بی آوازِ رود ؟ / عاشقِ مسکین چرا چندین تجمّل بایدش ؟   ( غزلیّات حافظ )   در بیت اول : صبر بلبل : صبری که یک سال بلبل برای رسیدن به گل تحمّل می‌کند در بیت سوم : معنی بیت : رند لاابالی و مستی که همۀ تعلّقات مادّی را سوزانده و به دنیای فانی پشت پا زده است، با مصلحت‌اندیشی چه کار دارد ؟ آنچه نیاز به تدبیر و تأمّل دارد، کار سلطنت و کشورداری است , ...ادامه مطلب

  • آنکه ناوک بر دلِ من زیرچشمی می‌زند / قوتِ جانِ حافظش در خندۀ زیرِ لب است - غزلیّات حافظ

  • آنکه ناوک بر دلِ من زیرچشمی می‌زند / قوتِ جانِ حافظش در خندۀ زیرِ لب است   ( غزلیّات حافظ ), ...ادامه مطلب

  • هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریدۀ عالَم دوامِ ما - غزلیّات حافظ

  • هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریدۀ عالَم دوامِ ما ای باد اگر به گلشنِ احباب بگذری / زنهار، عرضه دِه برِ جانان پیامِ ما، گو نامِ ما ز یاد به‌عمدا چه می‌بَری ؟ / خود آید آنکه یاد نیاری ز نامِ ما   ( غزلیّات حافظ ),هرگز نمیرد آنکه دلش,هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به,هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها