منِ بیدل چه کنم؟ پیشِ که گویم غمِ دل؟که ندارم بهجز از آهِ سحر همدمِ دلگر نسازد لبِ جانبخشِ توام مرهمِ دل:دلم ای وای به دل، وا دلم ای وای دلم با حریفانِ صبوحی طَرَفِ جوی بجویسنبلِ یارِ گُلاندامِ سمنبوی ببویاز برایِ دلم ای مطربِ خوشگوی بگوی:دلم ای وای به دل، وا دلم ای وای دلم ای خوشا پایِ گُل و فصلِ بهار و لبِ رودصوفی از رقص نیاسوده و مطرب ز سرودبشنو این نغمۀ پر زمزمه از زخمۀ رود:دلم ای وای به دل، وا دلم ای وای دلم ( خواجوی کرمانی ) توضیح: به نظر میرسد این شعر (که بخشی از آن اینجا آورده شده است) برای اجرا به صورت ساز و آواز سروده شده باشد بخوانید, ...ادامه مطلب
چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست / سخنشناس نهای جانِ من، خطا اینجاست ( غزلیّات حافظ ), ...ادامه مطلب