در خانه نشسته بتِ عیّار که دارد؟ / معشوقِ قمررویِ شکربار که دارد؟یک غمزۀ دیدار به از دامنِ دینار / دیدار چو باشد، غمِ دینار که دارد؟.( غزلیّات مولوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب
دلا نزدِ کسی بنشین که او از دل خبر دارد / به زیرِ آن درختی رو که او گلهای تر داردتو را بر در نشاند او به طرّاری که میآیم / تو منشین منتظر بر در، که آن خانه دو در دارد.( غزلیّات مولوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب
شاد بر آنم که درین دیر تنگ / شادی و غم هردو ندارد درنگاین همه میری و همه بندگی / هست درین قالبِ گردندگیانجم و افلاک به گشتن درند / راحت و محنت به گذشتن درندشاددلم زآنکه دلِ من غمی است / کآمدن غم سبب خ, ...ادامه مطلب
آدمی فضل بر دگر حیوان / به جوانمردی و ادب داردگر تو گویی به صورت آدمیَم / هوشمند این سخن عجب داردپس تو همتایِ نقشِ دیواری / که همین گوش و چشم و لب دارد ( قطعات, سعدی ), ...ادامه مطلب
خیالم سیرِ گلزارِ رخِ آن سیمتن دارد / نه میلِ لاله و ریحان، نه گلگشتِ چمن داردچنین شوخِ ستمگاری ندیده هیچکس هرگز / برای بستن دلها ز گیسویش رسن داردنظامی,, شهد میریزد ز شیرینیِّ, گفتارش, / به هنگامی, که, ...ادامه مطلب
صدف بشکن، برون کن دُرِّ شهوار / بیفکن پوست، مغزِ نغز بردار ...که عالِم در دو عالَم سروری یافت / اگر کهتر بُد از وی مهتری یافت ...نه علم است آن که دارد میلِ دنیا / که صورت دارد اما نیست معنانگردد علم ه, ...ادامه مطلب
چرا اهل معنا بدین نگروند / که ابدال در آب و آتش روند ؟ نه طفلی کز آتش ندارد خبر / نگه داردش مادر مهرور ؟ پس آنان که در وجد مستغرقند / شب و روز در عین حفظ حقند نگه دارد از تاب آتش خلیل / چو تابوت موسی ز غرقاب نیل چو کودک به دست شناور برست / نترسد، وگر دجله پهناور است ( بوستان سعدی ) ,طفلی,ندارد,داردش,مادر,مهرور,بوستان,سعدی ...ادامه مطلب
نمانَد به کس روزِ سختی نه رنج / نه آسانی و شادمانی، نه گنج بد و نیک بر ما همی بگذرد / نباشد دژم هر که دارد خرد ( شاهنامه فردوسی بزرگ ), ...ادامه مطلب
ز چشمِ شوخِ تو جان کَی توان برد / که دایم با کمان اندر کمین است ؟ تو پنداری که بدگو رفت و جان برد ؟ / حسابش با کرامالکاتبین است ( غزلیّات حافظ ),تو پنداری که من لیلی پرستم,تو پنداری که من لیلا پرستم,تو پنداری که زر دارد,تو پنداری که رندی در خرابات,تو پنداری که رقصم من امشب,تو پنداري كه من ليلي پرستم,یا تو پنداری که حرف مثنوی ...ادامه مطلب