ORezaO

متن مرتبط با «شیرین» در سایت ORezaO نوشته شده است

ز مستی خندۀ شیرین به رویم برگمار امشب - ملک‌الشعرا بهار

  • این غزل را بهار به سال 1327 در بستر بیماری در سوییس ساخته است.بگرد ای جوهرِ سیّال در مغزِ بهار امشب / سرت گردم، نجاتم دِه ز دستِ روزگار امشببرِ یاران، ترُش‌روی آمدم زاین تلخ‌کامی‌ها / ز مستی , ...ادامه مطلب

  • وآن جانِ شیرین از جفا ما را به جان می‌آورد - خواجوی کرمانی

  • من تحفه جان می‌آورم بهرِ نثارِ مقدمش / وآن جانِ شیرین از جفا ما را به جان می‌آوردبگذشتی و بگذاشتی ما را و هیچ انگاشتی / جانا ز خشم و آشتی بگذر که این هم بگذرد ( خواجوی کرمانی ) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به نامِ آن که هستی نام ازو یافت / فلک جنبش، زمین آرام ازو یافت - خسرو و شیرین نظامی

  • خداوندا درِ توفیق بگشای / نظامی را رهِ تحقیق بنمایدلی ده کو یقینت را بشاید / زبانی کآفرینت را سُرایدمده ناخوب را بر خاطرم راه / بدار از ناپسندم دست کوتاهعروسی را که پروردم به جانش / مبارک‌روی گردان در, ...ادامه مطلب

  • ز کژگویی سخن را قدر کم گشت / کسی کو راستگو شد، محتشم گشت - خسرو و شیرین نظامی

  • سخن کآن از سرِ اندیشه ناید / نوشتن را و گفتن را نشایدسخن بسیار داری، اندکی کن / یکی را صد مکن، صد را یکی کنچو آب از اعتدال افزون نهد گام / ز سیرابی به غرق آرد سرانجامسخن کم گوی تا بر کار گیرند / که در, ...ادامه مطلب

  • پس آن بهتر که خود را شاد داری / در آن شادی خدا را یاد داری - خسرو و شیرین نظامی

  • اگر صد سال مانی، ور یکی روز / بباید رفت ازین کاخِ دل‌افروزپس آن بهتر که خود را شاد داری / در آن شادی خدا را یاد داریبه وقتِ خوشدلی چون شمعِ پُرتاب / دهن پرخنده داری، دیده پرآبچو بی‌گریه نشاید بود خندا, ...ادامه مطلب

  • چو هر کاو راستی در دل پذیرد / جهان گیرد، جهان او را نگیرد - خسرو و شیرین نظامی

  • چو هر کاو راستی در دل پذیرد / جهان گیرد، جهان او را نگیرد ( خسرو و شیرین نظامی ), ...ادامه مطلب

  • اگر خار و خسک در ره نماند / گل و شمشاد را قیمت که داند؟ - خسرو و شیرین نظامی

  • اگر خار و خسک در ره نماند / گل و شمشاد را قیمت که داند؟بباید داغِ دوری روزکی چند / پس از دوری خوش آید مهر و پیوند ( خسرو و شیرین نظامی ), ...ادامه مطلب

  • سیه را سرخ چون کرد آذرنگی؟ / چو بالایِ سیاهی نیست رنگی - خسرو و شیرین نظامی

  • چو مُشکِ نافه در نشوِ گیاهی / پس از سرخی همی گیرد سیاهیچرا آن مشک‌بیدِ عودکردار / شود بعد از سیاهی سرخ‌رخسار؟سیه را سرخ چون کرد آذرنگی؟ / چو بالایِ سیاهی نیست رنگیمگر کز روزگار آموخت نیرنگ / که از موی, ...ادامه مطلب

  • مبادا هیچ کس را چشم بر راه / کز او رخ زرد گردد، عمر کوتاه - خسرو و شیرین نظامی

  • همیشه چشم بر ره، دل دو نیم است / بلایِ چشم بر راهی، عظیم استاگرچه هیچ غم بی‌دردسر نیست / غمی از چشم بر راهی، بتر نیستمبادا هیچ کس را چشم بر راه / کز او رخ زرد گردد، عمر کوتاه ( خسرو و شیرین نظامی ) در, ...ادامه مطلب

  • نمک را چاشنی باشد ولی شیرین نخواهد شد / تو بس شیرین‌نمکدانی، مرا شکّر چنین باید - غزلیّات نظامی

  • زهی خوبی، به نام ایزد، مرا دلبر چنین باید / چراغی بس شب‌افروزی، مرا گوهر چنین بایدنمک را چاشنی, باشد ولی شیرین, نخواهد, شد / تو بس شیرین,‌نمکدانی، مرا شکّر چنین بایددو عالم را به یادِ تو به یک ساغر درآشام, ...ادامه مطلب

  • نظامی شهد می‌ریزد ز شیرینیِّ گفتارش / به هنگامی که با وی آن گلِ خندان سخن دارد - غزلیّات نظامی

  • خیالم سیرِ گلزارِ رخِ آن سیم‌تن دارد / نه میلِ لاله و ریحان، نه گلگشتِ چمن داردچنین شوخِ ستمگاری ندیده هیچ‌کس هرگز / برای بستن دل‌ها ز گیسویش رسن داردنظامی,, شهد می‌ریزد ز شیرینیِّ, گفتارش, / به هنگامی, که, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها