نیشتِمِه سنگِ سر، دیم هاکِردِمِه به روبار / دل رِه گِتِمِه کوئِه تِه نازنینیار؟چِش رِه گِتِمِه که بِوار زاریِ زار / یارِ بَدیَن بونِه هر سالی یکوار ( امیری یا طبری، لحن آوازی محلی مازندرانی ) معنی:بر تختهسنگی نشسته و روی به سمت رودی داشتم. در دل به خود میگفتم که اکنون یار نازنینت کجاست؟به چشمانم میگفتم که زاری کنان اشک ببار، زیرا که از این پس دیدار یار فقط سالی یک بار خواهد بود. بخوانید, ...ادامه مطلب