ORezaO

ساخت وبلاگ
برای ماه و هنجارش که تا برنشکند کارش / تو لطفِ آفتابی بین که در شب‌ها نهان باشددلا بگریز از این خانه که دلگیر است و بیگانه / به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشدیکی یاری، نکوکاری، ز هر آفت نگهداری / ظریفی، ماه‌رخساری، به صد جان رایگان باشدچو چشمِ چپ همی پرّد، نشانِ شادیِ دل دان / چو چشمِ دل همی پرّد، عجب آن چه نشان باشدکسی که خواب می‌بیند که با ماه است بر گردون / چه غم گر این تنِ خفته میانِ کاهدان باشد.( غزلیّات مولوی ) ORezaO...ادامه مطلب
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 18:42

بهار'>بهار آمد،'>آمد، بهار آمد، بهارِ خوش‌عذر آمد / خوش و سرسبز شد عالم، اوانِ لاله‌زار آمد

همی زد چشمک آن نرگس به سوی گُل که: خندانی؟ / بدو گفتا که: خندانم، که یار اندر کنار آمد

.

( غزلیّات مولوی )


ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 18:42

بوَد آیا که دگرباره به شیراز رسم؟ / بارِ دیگر به مرادِ دلِ خود باز رسم؟بر سرِ مرقدِ سعدی که مقام سعد است / بسته دستِ ادب و، جبهه قدم‌ساز رسم؟همّت از تربتِ حافظ طلبم، وز مددش / مستِ مستانه به خلوتگهِ اعزاز رسم.( ملک‌الشعرا بهار ) ORezaO...ادامه مطلب
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 18:42

این غزل را بهار به سال 1312 در زندان شهربانی ساخته است.من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید / قفسم برده به باغی و دلم شاد کنیدفصلِ گُل می‌گذرد، هم‌نفسان بهرِ خدا / بنشینید به باغی و مرا یاد کنیدیاد از این مرغِ گرفتار کنید ای مرغان / چون تماشای گل و لاله و شمشاد کنیدهر که دارد ز شما مرغِ اسیری به قفس / بُرده در باغ و به یادِ منَش آزاد کنیدآشیانِ منِ بیچاره اگر سوخت چه باک؟ / فکرِ ویران‌شدنِ خانۀ صیّاد کنیدبیستون بر سرِ راه است، مباد از شیرین / خبری گفته و غمگین دلِ فرهاد کنیدجور و بیداد کند عمرِ جوانان کوتاه / ای بزرگانِ وطن بهرِ خدا داد کنیدگر شد از جورِ شما خانۀ موری ویران / خانۀ خویش محال است که آباد کنید.( ملک‌الشعرا بهار ) ORezaO...ادامه مطلب
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1402 ساعت: 10:14

دلا نزدِ کسی بنشین که او از دل خبر دارد / به زیرِ آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

تو را بر در نشاند او به طرّاری که می‌آیم / تو منشین منتظر بر در، که آن خانه دو در دارد

.

( غزلیّات مولوی )


ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 12 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1402 ساعت: 10:14

دگر دل، دل نمی‌باشد، دگر جان می‌نیارامد / که آن ماهِ دل و جان‌ها به گردِ بام می‌گردد

شبی گفتی به دلداری: شبت را روز گردانم / چو سنگِ آسیا، جانم بر آن پیغام می‌گردد

.

( غزلیّات مولوی )


ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1402 ساعت: 10:14

این غزل را بهار به سال 1327 در بستر بیماری در سوییس ساخته است.بگرد ای جوهرِ سیّال در مغزِ بهار امشب / سرت گردم، نجاتم دِه ز دستِ روزگار امشببرِ یاران، ترُش‌روی آمدم زاین تلخ‌کامی‌ها / ز مستی
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست / بگشای لب که قندِ فراوانم آرزوستگفتی ز ناز «بیش مرنجان مرا برو» / آن گفتنت که «بیش مرنجانم» آرزوستزاین همرهانِ سست‌عناصر دلم گرفت / شیرِ خدا و رستمِ دستانم آرزوستزاین خلقِ پر شکایتِ گریان شدم ملول / آن های‌هوی و نعرۀ مستانم آرزوستدی شیخ با چراغ همی گشت گردِ شهر / کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوستگفتند یافت می‌نشود جُسته‌ایم ما / گفت آنکه یافت می‌نشود آنم آرزوستیک دست جامِ باده و یک دست جعدِ یار / رقصی چنین

مگیر از فرومایگان دوستان / که حنظل نکارند در بوستان فرومایه بیگانه بهتر که دوست / که دوری ز زنبور و کژدم نکوست . ( ملک‌الشعرا بهار ) ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 17:54

در دل و جان خانه کردی عاقبت / هر دو را دیوانه کردی عاقبتآمدی کآتش در این عالم زنی / وانگشتی تا نکردی عاقبتدانه‌ای بیچاره بودم زیرِ خاک / دانه را دُردانه کردی عاقبتدانه‌ای را باغ و بستان ساختی / خاک را کاشانه کردی عاقبت.( غزلیّات مولوی ) ORezaO...ادامه مطلب
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 40 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 8:28