- در جهان، گریاندن آسان است، اشکی پاک کن - ملکالشعرا بهار
- چو او باشد قرارِ جان، چرا جان بیقرار آمد؟ - غزلیّات مولوی
- ز صد رفیق، یکی مهربان فتد، هشدار - ملکالشعرا بهار
- چو چشمِ چپ همی پرّد، نشانِ شادیِ دل دان - غزلیّات مولوی
- بهار آمد، بهار آمد، بهارِ خوشعذر آمد - غزلیّات مولوی
- بوَد آیا که دگرباره به شیراز رسم؟ - ملکالشعرا بهار
- من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید - ملکالشعرا بهار
- دلا نزدِ کسی بنشین که او از دل خبر دارد - غزلیّات مولوی
- چو سنگِ آسیا، جانم بر آن پیغام میگردد - غزلیّات مولوی
- ز مستی خندۀ شیرین به رویم برگمار امشب - ملکالشعرا بهار