غمی که چون سپهِ زنگ، مُلکِ دل بگرفت / ز خیلِ شادی رُومِ رُخت، زداید باز
بدآن مَثل که شب آبستن است، روز از تو / ستاره میشمرم، تا که شب چه زاید باز ؟
( غزلیّات حافظ )
در بیت اول : زنگ : ولایت زنگیان، حبشه و زنگبار که سیاهپوستند و در تداول شاعران مقابل روم که سفیدپوستند، قرار دارد – روم رخ : رخ از جهت سفیدی، به رومیان مانند شده است – خواجه در این بیت غم را که در دل سبب تیرگی میشود، به سپاه زنگیان و شادی را که سبب روشنی دل میگردد، به خیل روم مانند کرده است – خیل : دسته و گروه، سپاه
در بیت دوم : ستاره : استعاره از اشک و ستاره شمردن، کنایه از اشک ریختن – از تو : از دست تو، به سبب دوری تو – معنی بیت : بنا بر این مثل که شب آبستن حوادث است، روزها به سبب دوری تو ای یار، اشک میریزم و منتظر میمانم، تا ببینم که شب چه حادثهای برایم پیش میآورد و آیا به وصال تو خواهم رسید ؟
ORezaO...
ما را در سایت ORezaO دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : orezaoa بازدید : 372 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 11:08