زیادتی مطَلب، کار بر خود آسان کن / صُراحیِ میِ ناب و بتی چو ماهت بس فلک به مردمِ نادان دهد زِمامِ مراد / تو اهلِ فضلی و دانش، همین گناهت بس ( غزلیّات حافظ ) در بیت اول : صراحی : ظرف بلورین با گردن باریک و دراز که از آن در پیاله شراب میریزند , ...ادامه مطلب
کسی روز محشر نگردد خجل / که شبها به درگه برد سوز دلاگر هوشمندی، ز داور بخواه / شب توبه، تقصیر روز گناه هنوز ار سر صلح داری، چه بیم ؟ / در عذرخواهان نبندد کریم کریمی که آوردَت از نیست هست / عجب گر بیفتی، نگیردت دست اگر بندهای، دست حاجت برآر / وگر شرمسار، آب حسرت ببار نریزد خدای آبروی کسی / که ریزد گناه آب چشمش بسی ( بوستان سعدی ) ,نریزد,آبروی,بوستان ...ادامه مطلب
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بوَد که گوشۀ چشمی به ما کنند ؟ دردم نهفته بِه ز طبیبانِ مدّعی / باشد که از خزانۀ غیبم دوا کنند معشوق چون نقاب ز رخ درنمیکَشد / هر کس حکایتی به تصوّر چرا کنند ؟ چون حُسنِ عاقبت نه به رندیّ و زاهدی است / آن بِه که کارِ خود به عنایت رها کنند حالی درونِ پرده بسی فتنه میرود / تا آن زمان که پرده برافتد چهها کنند مَی خور که صد گناه، ز اغیار در حجاب / بهتر ز طاعتی,گناه،,اغیار,حجاب,بهتر,طاعتی,کنند,غزلیّات,حافظ ...ادامه مطلب
غرض ز مسجد و میخانهام وصالِ شماست / جز این خیال ندارم، خدا گواهِ من است گناه اگرچه نبود اختیار ما حافظ / تو در طریق ادب باش، گو گناهِ من است ( غزلیّات حافظ ),گناه اگرچه نبود ...ادامه مطلب