چو نیک درنگری آنکه میکند فریاد / ز دستِ خویِ بدِ خویشتن به فریاد استتو پاک باش و مدار ای برادر از کس باک / به یاد دار که این پندم از پدر یاد استاگر به پای بپویی وگر به سر بروی / مقسّمت ندهد روزیی که, ...ادامه مطلب
حریفِ عشقِ تو بودم، چو ماهِ نو بودی / کنون که ماهِ تمامی، نظر دریغ مدار جهان و هرچه در او هست، سهل و مختصر است / ز اهلِ معرفت این مختصر دریغ مدار غبارِ غم برود، حال، خوش شود حافظ / تو آبِ دیده از این رهگذر دریغ مدار ( غزلیّات حافظ ) در بیت اول : چو : وقتی که در بیت دوم : سهل : بیارزش ,غزلیّات ...ادامه مطلب
رفیقی که غایب شد ای نیکنام / دو چیز است ازو بر رفیقان حرام یکی آنکه مالش به باطل خورند / دوم آنکه نامش به زشتی برند هر آن کو بَرَد نامِ مردم به عار / تو چشم نکوگویی از وی مدار که اندر قفای تو گوید همان / که پیش تو گفت از پسِ مردمان کسی پیش من در جهان عاقل است / که مشغول خود، وز جهان غافل است ( بوستان سعدی ) ,بَرَد,نامِ,مردم,نکوگویی,مدار,بوستان,سعدی ...ادامه مطلب