ORezaO

متن مرتبط با «شاهنامه» در سایت ORezaO نوشته شده است

بیت‌های پایانی شاهنامه - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • بیت‌های پایانی شاهنامه بزرگان و بادانش آزادگان / نبشتند یکسر همه رایگاننشسته نظاره من از دورشان / تو گفتی بُدم پیش مزدورشانجز احسنت از ایشان نبُد بهره‌ام / بِکَفت اندر احسنت‌شان زَهره‌ام ...نگه کن که , ...ادامه مطلب

  • از آن پس نمیرم که من زنده‌ام - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • جهان بر کهان و مهان بگذرد / خردمند مردم چرا غم خورد؟بسی مهتر و کهتر از من گذشت / نخواهم من از خواب بیدار گشتهمانا که شد سال بر شست و شش / نه نیکو بوَد مردمِ پیر کَشچو این نامور نامه آید به بُن / ز من , ...ادامه مطلب

  • برانداخت باید، پس آنگه برید - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • به کار اندر اندیشه باید نخست / بدان تا شود ایمن و تن‌درست, ...ادامه مطلب

  • سرانجام جایِ تو خاک‌ست و خشت / جز از تخمِ نیکی نبایدت کِشت - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • مبادا که گستاخ باشی به دهر / که از پای‌زهرش فزون است زهرمسا ایچ با آز و با کینه دست / ز منزل مکن جایگاهِ نشستسرایِ سپنج است با راه و رو / تو گردی کهن، دیگر آرند نویکی اندر آید، دگر بگذرد / زمانی به من, ...ادامه مطلب

  • پاسخ خسرو پرویز به پیغام پسرش شیرویه پس از برکناری از شاهی - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • سخن فردوسی پس از مرگ نوش‌زاد - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • سخن فردوسی پس از مرگ نوش‌زاد، پسر نوشین‌روان، که مسیحی شده بود و برای بدست آوردن پادشاهی در جنگ با لشکر پدرش کشته شد چه پیچی همی خیره در بندِ آز / چو دانی که ایدر نمانی درازمگردان سر از دین وز راستی /, ...ادامه مطلب

  • بزمِ نوشین‌روان با موبدان و پند گفتنِ بوزرجمهر - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • بزمِ نوشین‌روان با موبدان و پند گفتنِ بوزرجمهر 1 بدو گفت روشن‌روان آن کسی / که کوتاه گوید به معنی بسی ...2 هنر جوی و تیمارِ بیشی مخَور / که گیتی سپنج‌ست و ما بر گذر ...3 به نایافت رنجه مکن خویشتن / که, ...ادامه مطلب

  • قسمت‌هایی از بزمِ دوم و سوم نوشین‌روان با موبدان و حکیمان و بوزرجمهر - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • قسمت‌هایی از بزمِ دوم و سوم نوشین‌روان با موبدان و حکیمان و پرسش آنها از بوزرجمهر و پاسخ و پند گفتنِ او 1 دگر گفت کز بخششِ نیک‌خوی / کدام‌ست نیکوتر از هر دو سوی؟2 کجا در دو گیتیش بار آورد / به سالی دو, ...ادامه مطلب

  • قسمت‌هایی از بزمِ ششم نوشین‌روان با موبدان و حکیمان و پند گفتنِ بوزرجمهر - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • قسمت‌هایی از بزمِ ششم نوشین‌روان با موبدان و حکیمان و پند گفتنِ بوزرجمهر 1 به چیزی ندارد خردمند چشم / کزو باز ماند بپیچد ز خشم ...2 نباشد خرد، جان نباشد رواست / خرد جانِ پاک‌ست و ایزد گواست ...3 ز دان, ...ادامه مطلب

  • جهان را نباید سپردن به بد / که بر بدگمان بی‌گمان بد رسد - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • جهان را نباید سپردن به بد / که بر بدگمان بی‌گمان بد رسد ...که کژّی نیارد مگر کارِ بد / دلِ نیک بد گردد از یارِ بد ...کسی کاو بوَد پاک و یزدان‌پرست / نیازد به کردارِ بد هیچ دستکه گرچند بد کردن آسان بوَ, ...ادامه مطلب

  • نخستین سخن چون گشایش کنیم / جهان‌آفرین را ستایش کنیم - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • نخستین سخن چون گشایش کنیم / جهان‌آفرین را ستایش کنیمخردمند و بینادل آن را شناس / که دارد ز دادارِ کیهان سپاسبداند که هست او ز ما بی‌نیاز / به نزدیکِ او آشکارست رازکسی را کجا سرفرازی دهد / نخستین ورا ب, ...ادامه مطلب

  • گریختن بهرام گور از هند به همراه سپینود - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • همانطور که در پست قبل بیان شد، بهرام گور به ظاهرِ یک فرستاده و به همراه سی نفر از ایرانیان به هند و نزد شاه آنجا شَنگُل رفته بود و با دختر شنگل، سپینود، نیز ازدواج کرده بود. روزی راز خود را در مورد ای, ...ادامه مطلب

  • سخن گفتن بهرام گور در جمع بزرگان دربار ایران پس از برگشتن از هند - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • سخن گفتن بهرام گور در جمع بزرگان دربار ایران پس از برگشتن از هند   1 چنین گفت کز کردگارِ جهان / شناسندۀ آشکار و نهان 2 بترسید و او را ستایش کنید / شبِ تیره پیشش نیایش کنید 3 که او داد پیروزی و دستگاه , ...ادامه مطلب

  • که رشک آورد آز و گُرم و گُداز / دژآگاه دیوی بُوَد دیرساز - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • هر آنکس که دل تیره دارد ز رشک / مر آن درد را دور باشد پزشک که رشک آورد آز و گُرم و گُداز / دژآگاه دیوی بُوَد دیرساز ... به جایِ کسی گر تو نیکی کنی / مزن بر سرش تا دلش نشکنی ... هر آن چیز کآید همی در ش, ...ادامه مطلب

  • سخن فردوسی با خود در 60 سالگی و از پیری نالیدن - شاهنامه فردوسی بزرگ

  • سخن فردوسی با خود در 60 سالگی و از پیری نالیدندر این ابیات، فردوسی از 60 سالگی خود سخن می‌گوید. این قطعه بسیار اساطیری و جان‌دار است. در باغ با سرو کهنی که چون فردوسی پیر شده است سخن می‌گوید. استعارات, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها