برای ماه و هنجارش که تا برنشکند کارش / تو لطفِ آفتابی بین که در شبها نهان باشددلا بگریز از این خانه که دلگیر است و بیگانه / به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشدیکی یاری، نکوکاری، ز هر آفت نگهداری / ظریفی، ماهرخساری، به صد جان رایگان باشدچو چشمِ چپ همی پرّد، نشانِ شادیِ دل دان / چو چشمِ دل همی پرّد، عجب آن چه نشان باشدکسی که خواب میبیند که با ماه است بر گردون / چه غم گر این تنِ خفته میانِ کاهدان باشد.( غزلیّات مولوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب
ساقیا آمدنِ عید مبارک بادت / و آن مواعید که کردی مَرَواد از یادت در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق / برگرفتی ز حریفان دل و، دل میدادت شادیِ مجلسیان در قدم و مقدمِ توست / جایِ غم باد هر آن دل که نخواهد شادت ( غزلیّات حافظ ),شادی مجلسیان در قدم مقدم توست,شادی مجلسیان در قدم,شادی مجلسیان در ...ادامه مطلب