بویِ کبر و بویِ حرص و بویِ آز / در سخن گفتن بیاید چون پیازگر خوری سوگند من کی خوردهام / از پیاز و سیر تقوی کردهامآن دَمِ سوگند غمّازی کند / بر دماغِ همنشینان برزندپس دعاها رد شود از بویِ آن / آن دلِ کژ مینماید در زبانگر حدیثت کژ بوَد معنیت راست / آن کژیِّ لفظ مقبولِ خداست ( مثنوی مولوی ) بخوانید, ...ادامه مطلب
یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود / دیده را روشنی از خاکِ درت حاصل بود راست چون سوسن و گُل از اثرِ صحبتِ پاک / بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود دل چو از پیرِ خِرد، نَقلِ معانی میکرد / عشق میگفت به شرح، آنچه بر او مشکل بود در دلم بود که بیدوست نباشم هرگز / چه توان کرد که سعیِ من و دل باطل بود بس بگشتم که بپرسم سببِ دردِ فراق / مُفتیِ عقل در این مسئله لایعقل بود ( غزلیّات حافظ ) این غز,راست,سوسن,اثرِ,صحبتِ,زبان,آنچه,غزلیّات,حافظ ...ادامه مطلب
دلم جز مِهرِ مَهرویان طریقی برنمیگیرد / ز هر در میدهم پندش، ولیکن درنمیگیرد صُراحی میکَشم پنهان و مردم دفتر انگارند / عجب گر آتشِ این زَرق، در دفتر نمیگیرد من این دلقِ مُرقّع را بخواهم سوختن روزی / که پیرِ مَیفروشانش به جامی برنمیگیرد از آن رو هست یاران را صفاها با میِ لعلش / که غیر از راستی, ...ادامه مطلب