ماهِ تابان را شبی نسبت به رویت کردهام / سالها شد تا خجالت دارم از رویِ شمامردۀ خاکم که او میپرورد سروی چو تو / زندۀ بادم که او میآورد بویِ شماسستعهد و سختدل یاری، ولی بهرِ دلت / کس نمیگوید حدیث, ...ادامه مطلب
هیچ شادی نیست اندر این جهان / برتر از دیدارِ رویِ دوستانهیچ تلخی نیست بر دل تلختر / از فراقِ دوستانِ پرهنر ( رودکی ), ...ادامه مطلب
تحصیلِ عشق و رندی آسان نمود اوّل / آخِر بسوخت جانم در کسبِ این فضایلگفتم که کَی ببخشی بر جانِ ناتوانم ؟ / گفت آن زمان که نَبوَد جان در میانه حایلدر عینِ گوشهگیری بودم چو چشمِ مستت / وَاکنون شدم به مستان، چون ابرویِ تو مایل ( غزلیّات حافظ )Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
کجاست همنفَسی تا به شرح عرضه دهم / که دل چه میکَشد از روزگار هجرانش ؟ زمانه از ورقِ گُل مثالِ رویِ تو بست / ولی ز شرمِ تو در غنچه کرد پنهانش بدین شکستۀ بیتالحَزَن، که میآرد / نشانِ یوسف دل از چَهِ زنخدانش ؟ ( غزلیّات حافظ ) , ...ادامه مطلب