مگیر از فرومایگان دوستان / که حنظل نکارند در بوستان فرومایه بیگانه بهتر که دوست / که دوری ز زنبور و کژدم نکوست . ( ملکالشعرا بهار ), ...ادامه مطلب
شبانِ تیره از مهرش نبینم در مَه و پروین / که شرطِ دوستی نبوَد نظر در این و آن کردنبه رغمِ دشمنان، با دوست پیمان تازه خواهم کرد / که ترکِ دوستان نتوان به قولِ دشمنان کردنچو از آهِ خداخوانان برافتد ملکِ سلطانان / نباید پادشاهان را ستم بر پاسبان کردن.( خواجوی کرمانی ) بخوانید, ...ادامه مطلب
هیچ شادی نیست اندر این جهان / برتر از دیدارِ رویِ دوستانهیچ تلخی نیست بر دل تلختر / از فراقِ دوستانِ پرهنر ( رودکی ), ...ادامه مطلب
ای فروغِ ماهِ حُسن از رویِ رخشانِ شما / آبرویِ خوبی از چاهِ زنخدانِ شما، عزمِ دیدارِ تو دارد جانِ بر لب آمده / بازگردد یا برآید، چیست فرمانِ شما ؟ بخت خوابآلودِ ما بیدار خواهد شد مگر / زآنکه زد بر دیده آبی رویِ رخشانِ شما با صبا همراه بفرست از رُخت گلدستهای / بو که بویی بشنویم از خاکِ بُستانِ شما دل خرابی میکند، دلدار را آگه کنید / زینهار، ای دوستان جانِ من و جانِ شما ( غزلیّات حافظ ),دل خرابی می کند، دلدار را آگه کنید,دل خرابی می کند,دل خرابي مي کند دلدار را آگه كنيد ...ادامه مطلب