گویند صبر کن که تو را صبر بر دهد / آری دهد ولیک به عمرِ دگر دهد من عمرِ خویشتن به صبوری گذاشتم / عمرِ دگر بباید تا صبر بر دهد ( دقیقی ), ...ادامه مطلب
زیادتی مطَلب، کار بر خود آسان کن / صُراحیِ میِ ناب و بتی چو ماهت بس فلک به مردمِ نادان دهد زِمامِ مراد / تو اهلِ فضلی و دانش، همین گناهت بس ( غزلیّات حافظ ) در بیت اول : صراحی : ظرف بلورین با گردن باریک و دراز که از آن در پیاله شراب میریزند , ...ادامه مطلب
روزگاری است که سَودایِ بتان، دینِ من است / غمِ این کار، نشاطِ دلِ غمگینِ من است یارِ من باش، که زیبِ فلک و زینتِ دهر / از مَهِ رویِ تو و اشکِ چو پروینِ من است تا مرا عشقِ تو تعلیمِ سخن گفتن کرد / خَلق را وِردِ زبان، مِدحت و تحسینِ من است ( غزلیّات حافظ ),روزگاری است که سودای بتان,روزگاری است که ما را نگران می داری,روزگاری است که ما را نگران,روزگاری است که سودازده روی توام,روزگاری است که شیطان فریاد میزند,روزگاری است که سودای,روزگار است که عزت دهد,روزگار است آن که ...ادامه مطلب