نه ابلیس در حق ما طعنه زد / کز اینان نیاید به جز کار بد ؟فغان از بدیها که در نفس ماست / که ترسم شود طعن ابلیس راست کجا سر برآریم ازین عار و ننگ / که با او به صلحیم و با حق به جنگ نظر دوست نادر کند سوی تو / چو در روی دشمن بُوَد روی تو گرت دوست باید کزو برخوری / نباید که فرمان دشمن بری روا دارد از دوست بیگانگی / که دشمن گزیند به همخانگی ندانی که کمتر نهد دوست پای / چو بیند که دشمن بُود در سرای ؟ ,برآریم,صلحیم,بوستان ...ادامه مطلب