ORezaO

متن مرتبط با «یادگارِ» در سایت ORezaO نوشته شده است

حافظ، سخن بگوی، که بر صفحۀ جهان / این نقش مانَد از قلمت یادگارِ عمر - غزلیّات حافظ

  • این یک دو دَم که مهلتِ دیدار ممکن است / دریاب کارِ ما که نه پیداست کارِ عمر دی در گذار بود و نظر سویِ ما نکرد / بیچاره دل که هیچ ندید از گذارِ عمر در هر طرف ز خیلِ حوادث کمین‌گهی است / زآن رو عنان‌گسسته دوانَد سوارِ عمر بی‌عمر زنده‌ام من و، این بس عجب مدار / روزِ فراق را که نهد در شمارِ عمر ؟ حافظ، سخن بگوی، که بر صفحۀ جهان / این نقش مانَد از قلمت یادگارِ عمر   ( غزلیّات حافظ )   در بیت دوم : عمر : ایهام دارد 1) زندگی 2) با توجه به مصراع اوّل استعاره از معشوق در بیت سوم : خیل : گروه سواران، لشکر – عنان‌گسسته : کنایه از به سرعت و شتابان – سوار عمر : عمر از جهت زود گذشتن به سوار عنان‌گسسته و شتابان مانند شده است ,یادگارِ,غزلیّات ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها